انتظارفرج

خاندان حضرت عباس (ع):

در سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) پايه عرصه گيتي نهاد. مادر گراميش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربيعه بن عامر كلبي و كنيه اش (ام البنين) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، كه اميرالمومنين از برادرش عقيل، كه به اصل و نسب قبايل آگاه بود، درخواست كرد زني را از دودماني شجاع براي او خواستگاري كند و عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را براي آن حضرت خواستگاري كرد و ازدواج صورت گرفت.

اميرالمومنين (ع) از اين بانوي گرامي، صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران ديگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خويش، حسين (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار كردند.
ارادت قلبي ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص) آنقدر بود كه امام حسين (ع) را از فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت؛ بطوري كه وقتي به اين بانوي گرامي خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسين (ع) باخبر سازيد و چون خبر شهادت امام حسين (ع) به او داده شد، فرمود رگهاي قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زير اين آسمان كبود است، فداي امام حسين (ع).

دوران كودكي حضرت ابوالفضل العباس (ع):

در روزهاى كودكى عباس، پدر گرانقدرش چون آيينه معرفت، ايمان، دانايى و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثير مى‏نهاد. او از دانش و بينش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تكامل و پويايى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در كودكى علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر، كه از مادرش آب و غذا مى‏گيرد، از من معارف فرا گرفت.

در آغازين روزهايى كه الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو يك. عباس گفت: يك حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت: شرم مى‏كنم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ‏ام، دو بگويم.
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاك و مبارك براى ايام نوجوانى و جوانى عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه كه على(ع) با نگاه بصيرت‏ آميز خود آينده عباس را نظاره مى‏كرد، با لبختدى رضايت ‏آميز، سرشك غم از ديدگان جارى مى‏كرد و چون همسر مهربانش از علت گريه مى‏پرسيد، مى‏فرمود: دستان عباس در راه يارى حسين(ع) قطع خواهد شد.

آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنين خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز كند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مى‏داشت تا پاره پيكرش را ببوسد ، ببويد و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اينرو لحظه‏اى عباس را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاكدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و وطن در كنار او حضور داشت.
در ايام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه كه در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفين پيش آمد، با آن كه حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاويد آفريد.

مقام علمي حضرت عباس (ع):

حضرت عباس (ع) در خانه اي زاده شد كه جايگاه دانش و حكمت بود. آن جناب از محضر اميرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) كسب فيض كردند و از مقام والاي علمي برخوردار شدند.

لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است كه فرموده اند: زق العلم زقا، يعني همان طور كه پرنده به جوجه خود مستقيماً غذا مي دهد، اهل بيت (ع) نيز مستقيماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.
علامه محقق، شيخ عبدالله ممقاني، در كتاب نفيس تنقيح المقال، در مورد مقام علمي و معنوي ايشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقيه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصيتي عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود.

مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):

اگر بخواهيم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از ديدگاه امامان معصوم (ع) دريابيم، كافي است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه كنيم.
در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.

در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد.

روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس (ع) از ا سب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:‌(الان انكسر ظهري و قلت حياتي) يعني (اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد). اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتيباني از امام حسين (ع) است.
امام زمان (ع)، در قسمتي از زيارتنامه اي كه براي شهداي كربلا ايراد كردند، حضرت عباس (ع) را چنين مورد خطاب قرار مي دهند: السلام علي ابي الفضل العباس بن اميرالمومنين المواسي اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادي له،‌الوافي الساعي اليه بمائه، المقطوعه يداه لعن الله قاتله يزيد بن الرقاد الجهني و حكيم بن طفيل الطائي.

امام زين العابدين (ع) به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب (ع) نظر افكند و اشكش جاري شد. سپس فرمود:‌هيچ روزي بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زيرا در آن روز عموي پيامبر، شير خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب كشته شد و بعد از آن روز بر پيامبر هيچ روزي سخت از روز جنگ موته نبود، زيرا در آن روز پسر عموي پيامبر جعفر بن ابي طالب كشته شد سپس امام زين العابدين (ع) فرمود: هيچ روزي همچون روز مصيبت حضرت امام حسين (ع) نيست كه سي هزار تن در مقابل امام حسين (ع) ايستادند و مي پنداشتند، كه از امت اسلام هستند و هر يك از آنها مي خواستند از طريق ريختن خون امام حسين (ع) به نزد پروردگار مي انداخت و ايشان را موعظه مي فرمود و كار را تا آنجا كشاندند كه آن حضرت را از روي ظلم وجور و دشمني به شهادت رساندند.

آنگاه امام زين العابدين (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خود را فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند.

ايثار و جانبازي، راز و رمز تعالي حضرت عباس (ع):

با توجه به رواياتي كه در شان حضرت عباس (ع) از ائمه عليهم السلام رسيده و در آن به ايثار و فداكاري در راه امام خويش تصريح شده است، به روشني، فضيلت و مقام آن بزرگوار آشكار مي شود. حضرت عباس (ع) فرزند كسي است كه آيه ( و من الناس يشري نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودماني است كه اسوه ايثار و از خودگذشتگي بودند و سوره هل اتي، در شان ايثار ايشان نازل شده است.
فداكاري، ايثار و جانبازي در اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ به طوري كه اميرمومنان در جايي ايثار را برترين فضيلت اخلاقي مي داند.
در جايي ديگر، علي (ع) ايثار را بالاترين عبادت معرفي مي نمايد و در روايتي ديگر غايت و هدف تمام مكارم اخلاقي را ايثار و از خودگذشتگي مي داند.

علي (ع) در قسمتي از نامه خود به حارث همداني مي فرمايد: بدان كه برترين مومنان كسي است كه در گذشتن از جان و خانواده و مال خويش از ديگر مومنان برتر باشد.
حال در اينجا اين سوال مطرح مي شود كه، مگر ساير شهيدان از جان خود نگذشتند، پس چه چيزي حضرت عباس را از ساير شهيدان متمايز مي سازد؟

جواب اين است كه معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهيدان والاتر و اطاعتش از امام خويش، كاملتر بود. براساس ديدگاه اسلام و مكتب اهل بيت (ع) آنچه اعمال نيك را از يكديگر متمايز مي سازد و ارزش اعمال را متفاوت مي كند، همان معرفت و بينش و نيت شخص است و كلام پيامبر اسلام (ص) كه فرمود:
(ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين) شايد ناظر به اين معنا باشد.

در ضمن رواياتي كه در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهاي گوناگون و متفاوت نقل شده، به اين دليل است كه ثواب يا عذاب يك عمل معين، با توجه به معرفت و نيت عامل آن متفاوت مي شود. به عنوان مثال، ثواب زيارت امام رضا (ع) در روايتهاي معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضي روايات تصريح شده كه اين تفاوت ثواب، به دليل تفاوت در معرفت اشخاص است.
آري حضرت عباس (ع) با كمال معرفت در راه دين و امام خويش جانبازي نمود و مراحل كمال و تعالي را طي كرد.

القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)

1. قمر بنى‏هاشم
بهره‏ مندى بسيار عباس از جمال و جلال و سيماى سپيد و زيبا و سيرت سبز و نورانى، زمينه ‏ساز اين لقب است.

2. باب الحوائج
كريمى از دودمان كريمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته‏ هايش را برآورده مى‏سازد.

3. طيار
بيانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.

4. الشهيد
شهادت، كه نشان نمايان ابوالفضل(ع) است و در چهره حيات او درخشندگى بسيار دارد، زمينه ‏ساز اين لقب است.

5.سقا
دلاورى عباس در صحنه هاى حيرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب اين لقب شد.

6. عبد صالح
لقبى كه حضرت صادق(ع) در زيارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام عليك ايها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.

7. سپه سالار
صاحب لواء يا سپه سالار لقب بزرگترين شخصيت نظامى است و عباس در روز عاشورا اين لقب را از آن خود ساخت.

8. پرچمدار و علمدار
يادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) اين لقب را برايش به ارمغان آورد.

9. ابوقربه (صاحب مشك)، عميد (ياور دين خدا)، سفير (نماينده حجت ‏خدا)، صابر (شكيبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات ديگران) و ... از ديگر لقبهاى ابوالفضل است.

عباس بن على«ع»

فرزند امير المؤمنين،برادر سيد الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسين«ع»در روز عاشورا .عباس در لغت،به معناى شير بيشه،شيرى كه شيران از او بگريزند است.(1)مادرش«فاطمه كلابيه»بود كه بعدها با كنيه«ام البنين»شهرت يافت.على«ع»پس ازشهادت فاطمه زهرا با ام البنين ازدواج كرد.عباس،ثمره اين ازدواج بود.ولادتش را در(2)شعبان سال 26 هجرى در مدينه نوشته‏اند و بزرگترين فرزند ام البنين بود و اين چهارفرزند رشيد،همه در كربلا در ركاب امام حسين«ع»به شهادت رسيدند.وقتى امير المؤمنين شهيد شد،عباس چهارده ساله بود و در كربلا 34 سال داشت.كنيه‏اش «ابو الفضل»و«ابو فاضل»بود و از معروفترين لقبهايش،قمر بنى هاشم،سقاء،صاحب لواء الحسين،علمدار،ابو القربه،عبد صالح،باب الحوايج و...است.

عباس با لبابه،دختر عبيد الله بن عباس(پسر عموى پدرش)ازدواج كرد و از اين ازدواج،دو پسر به نامهاى عبيد الله و فضل يافت.بعضى دو پسر ديگر براى او به نامهاى محمد و قاسم ذكر كرده‏اند.

آن حضرت،قامتى رشيد،چهره‏اى زيبا و شجاعتى كم نظير داشت و به خاطر سيماى جذابش او را«قمر بنى هاشم»مى‏گفتند.در حادثه كربلا،سمت پرچمدارى سپاه حسين«ع»و سقايى خيمه‏هاى اطفال و اهل بيت امام را داشت و در ركاب برادر،غير از تهيه آب،نگهبانى خيمه‏ها و امور مربوط به آسايش و امنيت خاندان حسين«ع»نير بر عهده او بود و تا زنده بود،دودمان امامت،آسايش و امنيت داشتند(3).

روز عاشورا،سه برادر ديگر عباس پيش از او به شهادت رسيدند.وقتى علمدار كربلا از امام حسين«ع»اذن ميدان طلبيد حضرت از او خواست كه براى كودكان تشنه و خيمه‏هاى بى‏آب،آب تهيه كند.ابو الفضل«ع»به فرات رفت و مشك آب را پر كرد و در بازگشت به خيمه‏ها با سپاه دشمن كه فرات را در محاصره داشتند درگير شد و دستهايش قطع گرديد و به شهادت رسيد.البته پيش از آن نيز چندين نوبت.همركاب با سيد الشهدا به ميدان رفته و با سپاه يزيد جنگيده بود .عباس،مظهر ايثار و وفادارى و گذشت بود.وقتى وارد فرات شد،با آنكه تشنه بود،اما بخاطر تشنگى برادرش حسين«ع»آب نخورد و خطاب به خويش چنين گفت:

يا نفس من بعد الحسين هونى‏

و بعده لا كنت ان تكونى‏

هذا الحسين وارد المنون‏

و تشربين بارد المعين‏

تالله ما هذا فعال دينى‏

 

و سوگند ياد كرد كه آب ننوشد.(4) وقتى دست راستش قطع شد،اين رجز را مى‏خواند :

و الله ان قطعتموا يمينى‏

انى احامى ابدا عن دينى‏

و عن امام صادق اليقين‏

نجل النبى الطاهر الأمين‏

 

و چون دست چپش قطع شد،چنين گفت:

يا نفس لا تخشى من الكفار

و ابشرى برحمة الجبار

مع النبى السيد المختار

قد قطعوا ببغيهم يسارى‏

فاصلهم يا رب حر النار

شهادت عباس،براى امام حسين بسيار ناگوار و شكننده بود.جمله پر سوز امام،وقتى كه به بالين عباس رسيد،اين بود:«الآن انكسر ظهرى و قلت حيلتى و شمت بى عدوى».(5) و پيكرش،كنار«نهر علقمه»ماند و سيد الشهدا به سوى خيمه آمد و شهادت او را به اهل بيت خبر داد.هنگام دفن شهداى كربلا نيز،در همان محل دفن شد.از اين رو امروز حرم ابا الفضل«ع»با حرم سيد الشهدا فاصله دارد.

مقام والاى عباس بن على«ع»بسيار است.تعابير بلندى كه در زيارتنامه اوست،گوياى آن است .اين زيارت كه از قول حضرت صادق«ع»روايت شده،از جمله چنين دارد:

«السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله و لأمير المؤمنين و الحسن و الحسين ...

اشهد الله انك مضيت على ما مضى به البدريون و المجاهدون فى سبيل الله المناصحون فى جهاد اعدائه المبالغون فى نصرة اوليائه الذابون عن أحبائه...»(6) كه تأييد و تأكيدى بر مقام عبوديت و صلاح و طاعت او و نيز تداوم خط مجاهدان بدر و مبارزان با دشمن و ياوران اولياء خدا و مدافعان از دوستان خداست.امام سجاد«ع»نيز سيماى درخشان عباس بن على را اينگونه ترسيم فرموده است:«رحم الله عمى العباس فلقد آثر و ابلى و فدا اخاه بنفسه حتى قطعت يداه فابدله الله عز و جل بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة فى الجنة كما جعل جعفر بن ابى طالب.و ان للعباس عند الله تبارك و تعالى منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة»(7).كه در آن نيز مقام ايثار،گذشت،فداكارى،جانبازى،قطع شدن دستانش و يافتن بال پرواز در بهشت،همبال با جعفر طيار و فرشتگان مطرح است و اينكه:عمويم عباس،نزد خداى متعال،مقامى دارد كه روز قيامت،همه شهيدان به آن غبطه مى‏خورند و رشك مى‏برند.

عباس يعنى تا شهادت يكه تازى‏                 عباس يعنى عشق،يعنى پاكبازى‏

عباس يعنى با شهيدان همنوازى‏                   عباس يعنى يك نيستان تكنوازى‏

عباس يعنى رنگ سرخ پرچم عشق‏        يعنى مسير سبز پر پيچ و خم عشق‏

جوشيدن بحر وفا،معناى عباس‏            لب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس(8)

 

در زيارت ناحيه مقدسه نيز از زبان حضرت مهدى«ع»به او اينگونه سلام داده شده است:«السلام على ابى الفضل العباس بن امير المؤمنين،المواسى اخاه بنفسه،الآخذ لغده من امسه،الفادى له،الواقى الساعى اليه بمائه،المقطوعة يداه...»(9).

كربلا كعبه عشق است و من اندر احرام‏              شد در اين قبله عشاق،دو تا تقصيرم‏

دست من خورد به آبى كه نصيب تو نشد              چشم من داد از آن آب روان تصويرم‏

بايد اين ديده و اين دست دهم قربانى‏              تا كه تكميل شود حج من و تقديرم(10)

 

پى‏نوشتها

1ـ لغت نامه دهخدا.

2ـ      اليوم نامت اعين بك لم تنم‏       و تسهدت اخرى فعز منامها

3ـ بحار الانوار،ج 45،ص .41

4ـ معالى السبطين،ج 1،ص 446.مقتل خوارزمى،ج 2،ص .30

5ـ مفاتيح الجنان،ص .435

6ـ سفينة البحار،ج 2،ص .155

7ـ خليل شفيعى.

8ـ بحار الأنوار،ج 45،ص .66

9ـ اى اشكها بريزيد،حسان،ص 210.درباره زندگى عباس بن على عليه السلام.ر.ك:«العباس بن على»،باقر شريف القرشى،214 صفحه،دار الكتاب الاسلامى.

10ـ انصار الحسين،ص 105،تنقيح المقال،مامقانى،ج 2،ص .133

فرهنگ عاشورا صفحه 293

جواد محدثى‏

 




حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در همه عمر یک لحظه برادر، امام و مولایش را تنها نگذاشت، او با شجاعت بی‌مثال خود در کربلا حماسه‌ساز شد .

ولادت نخستین فرزند ام البنین، در روز چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه بود. تولد عباس، خانه علی و دل مولا را روشن و سرشار از امید کرد چون حضرت می‏دیدند .

عباس در خانه علی(ع)، در دامان مادر با ایمان و وفادار خود و در کنار حسن و حسین رشد کرد و از این دودمان پاک و عترت رسول، درسهای بزرگ انسانیت، صداقت و اخلاق گرفت.

تربیت خاص امام علی بی‏ شک، در شکل دادن به شخصیت فکری و روحی بارز و برجسته این نوجوان، سهم عمده‏ ای داشت و درک بالای او ریشه در همین تربیتهای والا داشت.

عباس درهمه دوران حیات، همراه برادرش امام حسین(ع) بود و فصل جوانی وی در خدمت آن امام گذشت. افتخار بزرگ عباس بن علی این بود که در همه عمر، در خدمت امامت، ولایت و اهل ‏بیت عصمت بود، بخصوص نسبت به اباعبدالله الحسین نقش حمایتی ویژه ای داشت و بازو و پشتوانه و تکیه گاه برادرش سیدالشهدا بود و نسبت به آن حضرت، همان جایگاه را داشت که حضرت امیر نسبت به پیامبر خدا داشت.

وقتی به القاب زیبای حضرت عباس دقت می کنیم، آنها را چون آینه ‏ای می‏ یابیم که هرکدام، جلوه ‏ای از روح زیبا و فضایل حضرت آن حضرت را نشان می‏دهند. القاب حضرت عباس، برخی در زمان حیاتش هم شهرت یافته بود، برخی بعدها بر او گفته شد و هرکدام مدال افتخار و عنوان فضیلتی است جاودانه.

ابوالقربه (پدر مشک)، سقا، قمر بنی هاشم، باب الحوائج، رئیس عسکر الحسین (فرمانده سپاه حسین)، علمدار، سپهدار، عبدصالح ، صحب لواء و طیار از جمله القاب آن حضرت هستند.

حضرت علی(ع) پدر عباس بود، بزرگمردی که به شجاعت معنایی جدید بخشیده بود. ابوالفضل العباس فرزند این پدر و پرورده مکتبی بود که الگوی آن علی است.



فرارسيدن روزهاي ولادت امام حسين (ع) سيد الشهداء ، حضرت عباس (ع) ، ابالفضل ، و امام علي بن الحسين (ع) ، زين العابدين رو به تمامي انسانها تبريك عرض مي كنم




 




 



یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, :: 20:19 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

ولادت سه نور ولایت بر شما مبارک

ماه میلاد سه پرچم دار عشق

دلبر و دلداده و دلدار عشق

ماه میلاد سه ماه عالمین

سید سجاد و عباس و حسین(ع)

.

.

.

سه نور آمد به عالم پر ز احساس

معطر هر سه از عطر گل یاس

سه نور تابناک آسمانی

حسین بن علی ، سجاد و عباس

.

.

.

دامن علقمه را عطر گل یاس یکی است

قمر بنی هاشمیان در همه ناس یکی است

سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب

نام زیبای اباصالح و عباس یکی است

.

.

.

شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

عطر نفس بقیه الله آمد

با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین

یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد

.

.

.

میلاد گل رسول و زهرا و علی است / زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است

ما را دگر از روز جزا بیمی نیست / چون بر دل ما عشق حسین ابن علی است

 

 

.

.

.

بوی گلهای بهشتی ز فضا می آید / عطر فردوس هم آغوش صبا می آید

نوگل مصطفوی ، زینت باغ علوی / مظهر پنج تن آل عبـــــــــــــا می آید . . .

.

.

.

ولادت امام حسین (ع)

ای دلنواز قاری قرآن خوش آمدی / در بیت وحی با لب خندان خوش آمدی

ای العطش، ترانه ی قبل از ولادتت / مادر فدات با لب عطشان خوش آمدی . . .

.

.

.

اشکها بین که از این خنده بدامان دارد / ای سلیل اشرف اولاد آدم السلام

بهین جشن و سرور شیعیان است / دیگر زنخل رسالت پدید شد ثمری

سرور معنوی بر پاست هر جا / سلام ای صفای دل عاشقان . . .

.

.

.

ولادت حضرت عباس (ع)

مـیـلاد مسعـود اباالفضل جوان است / هـنگام شـادی و سرور شیـعـیـانــسـت

از دامـن ام البنین ماهی عیان است / کز روی وی شرمنده مـاه آسـمـانست . . .

.

.

.

 

شب به کاخ مرتضى ماهى پدیدار آمده

ماهى که پیش نور وى خورشید و مه تار آمده

ماهى که بر حسن صدها خریدار آمده

اى طالب دیدار مه هنگام دیدار آمده

فلاکیانش سر به سر حیران رخسار آمده

اکو نور بخش عالم و، هم نور الاءنوار آمده

.

.

.

چه عباس آنکه در حشمت امیر راستین آمد

چه عباس آنکه از همّت پناه مسلمین آمد

چه عباس آنکه از اصل و نسب از دوره هاشم

چو جان مرتضى و حُسن خیرالمرسلین آمد

.

.

.

ولادت امام سجاد علیه السلام

سلام اى چارمین نور الهى

کلیم وادى طور الهى

تو آن شاهى که در بزم مناجات

خدا مى‏ کرد با نامت مباهات

تو را سجاده داران مى‏شناسند

تو را سجده گزاران مى‏شناسند

.

.

.

جشن میلاد امام چارمین آمد پدید

روز وجد مؤمنات و مؤمنین آمد پدید

درّة التّاج فضیلت جوهر علم لدن

حضرت سجّاد زین العابدین آمد پدید

.

.

.

چو خورشید جمالش مشرق از برج کمال آمد

خدا را شد جلوه گر بر خلق اشراق جمال آمد

شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیّت

تجلّى جمال آن جا تجلّى جلال آمد

 



یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, :: 20:18 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

ابن عباس از پیامبر گرامی نقل می کند:
وقتی امام حسین علیه السلام به‌دنیا آمد، خداوند در عالم ملکوت به فرشته خازن و عهده دار آتش جهنم ، وحی کرد که به خاطر مولودی که به پیامبرش عطا کرده است، آتش جهنم را بر اهلش خاموش کند و به رضوان، نگهبان بهشت وحی کرد که بهشت را بیاراید و آن را خوشبو گرداند و به حورالعین وحی فرمود که خود را بیارایند و به دیدار یکدیگر بروند و به ملائکه وحی فرمود که در صفوفی بایستند و به تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر بپردازند.

منابع: بحار الانوار، ج 43، ص 248، حدیث 24- اکمال الدین.



یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, :: 20:14 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

 

امشب بهشت و گلشن رضوان مزین است ، امشب رواق منزل جانان مزین است.

امشب عرش وزمین برای جشن ، غرق زیور و جبرئیل درآسمان و زمین در حال صعود و نزول.

درهای آسمانی گشاده و بر بام عرش، پرچم رحمت در اهتراز.

ملائک کمر به خدمت بسته و در حال آمد ورفت.

شب است و زمین نور باران، گویا خورشید هم منتظر است.

چشم بود و افق بی انتهای آسمان ، گوش بود و نغمه بی پایان ملکوت .

خدایا ارض و سماء را چه شده که اینگونه در هیجانند ؟

بیا دل را به گلستان مدینه ، خانه فاطمه ببریم .

اینجا چه خبر است که همه اهل بیت جمع اند و منتظر؟

احمد و علی (علیهما السلام ) را بنگر که چگونه چشم به فاطمه دوخته اند.

آه گوش کن صدای دلنواز نوزادی را نمی شنوی ؟

آری انتظار به پایان رسید و دومین فرزند علی و فاطمه ( علیهما السلام )، نور چشم پیامبر به دنیا آمد ، ملائک را ببین که با آب کوثر شستشویش می دهند .

 آنطرف را بنگر حوران رضوان ، حریر بهشتی آورده اند تا فرزند فاطمه را با آن بپوشانند.

به راستی کدام دل است که از لبخند چشمان نازنین و نگاه عرشی آن نوزاد ، به تلاطم در نیاید ؟!

نبی کودک را به دامان گرفته ، از عرش ندا می رسد که نامش را" حسین " بگذار. او را به سینه می چسباند ومی بوید.

شادی و شعف خانه علی (ع) را پر نموده، ملائک ندا می دهند:

به به ازاین شکوفه باغ محمدی       به به ازاین چراغ فروزان احمدی



یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, :: 20:11 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر

به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على و فاطمه، كه درود خدا بر ایشان باد، در خانه‏ ى وحى و ولایت، چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص) رسید، به خانه‏ ى حضرت على و فاطمه (ع) آمد و اسماء (2) را فرمود تا كودكش را بیاورد.اسماء او را در پارچه‏ اى سپید پیچید و خدمت رسول اكرم (ص) برد،آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت (3) .

به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحى الهى، جبرئیل، فرود آمد و گفت:

سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام ‏پسر كوچك هارون‏ «شبیر» (4) كه به عربى‏«حسین‏» خوانده مى‏شود، نام بگذار. (5) چون على (ع) براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است جز آنكه تو خاتم پیغمبران هستى.

و به این ترتیب نام پر عظمت ‏«حسین‏» از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه انتخاب شد.

به روز هفتم ولادتش، فاطمه‏ زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه (6) كشت، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)

حسین و پیامبر (ص)

از ولادت حسین بن على (ع) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى كه پیامبر راستین اسلام (ص) درباره حسین (ع) ابراز مى‏ داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى مى ‏گوید: دیدم كه رسول خدا (ص) حسین (ع) را بر زانوى خویش نهاده او را مى ‏بوسید و مى‏ فرمود:

تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت‏ خدا و پسر حجت‏خدا و پدر حجت‏هاى خدایى كه نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عج) مى ‏باشد. (8)

انس بن مالك روایت مى ‏كند:

وقتى از پیامبر پرسیدند كدام یك از اهل بیت‏ خود را بیشتر دوست مى ‏دارى، فرمود:حسن و حسین را، (9) بارها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى ‏فشرد و آنان را مى‏ بویید و مى‏ بوسید. (10)

ابو هریره كه از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف مى ‏كند كه:

رسول اكرم (ص) را دیدم كه حسن و حسین (ع) را بر شانه‏ هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى‏ آمد، وقتى به ما رسید فرمود: هر كس این دو فرزندم را دوست‏ بدارد مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است. (11)

عالى ‏ترین، صمیمى‏ ترین و گویاترین رابطه‏ ى معنوى و ملكوتى بین پیامبر و حسین را مى‏ توان در این جمله‏ ى رسول گرامى اسلام (ص) خواند كه فرمود:

حسین از من و من از حسینم. (12)

پى‏ نوشت ها

1- در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (ع) اقوال دیگرى هم گفته شده است،ولى ما قول مشهور بین شیعه را نقل كردیم. ر. به. ك. اعلام الورى طبرسى ، ص 213.

2- احتمال دارد منظور از اسماء، دختر یزید بن سكن انصارى باشد. ر. به. ك. اعیان الشیعه ، جزء 11 ، ص 167.

3- امالى شیخ طوسى ، ج 1، ص 377

4- شبر بر وزن حسن و شبیر بر وزن حسین و مشبر بر وزن محسن نام پسران هارون بوده است و پیغمبر اسلام (ص) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام نامیده است- تاج العروس ج 3 ص 389، این سه كلمه در زبان عبرى همان معنى را دارد كه حسن و حسین و محسن در زبان عربى دارد- لسان العرب ، ج 6 ، ص 60.

5- معانى الاخبار ، ص 57.

6- در منابع اسلامى درباره عقیقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسیار مؤثر دانسته شده است، ر.به.ك. وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 143 به بعد.

7- كافى ، ج 6 ، ص 33.

8- مقتل خوارزمى ، ج 1 ، ص 146- كمال الدین ، صدوق ، ص 152.

9- سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 323.

10- ذخائر العقبى ، ص 122.

11- الاصابه ، ج 11 ، ص 330.

12- سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 324- در این قسمت روایاتى كه در كتاب هاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سندیت داشته باشد.

كتاب: پیشواى سوم - حضرت امام حسین (علیه السلام)

نویسنده: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق



یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, :: 20:8 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر


1. نماز، اوج بندگى

2. رضا، اوج ایمان

3. صبر و مقاومت

4. كرامت و بزرگوارى

5. كار فرهنگى و آموزشى

6. روحیه عرفانى

7. عشق به خدا

8. ذكر خدا

پى نوشت ها

وقتى خداوند، براى هدایت بشر، "راهنما" فرستاد و براى تعیین راه و پیمودن مسیر، "حجت" قرار داد، همه ابعاد را در نظر داشت.

الگوهاى مكتبى، الگوى همه جانبه امت براى راهیابى به كمال و خودسازى و بندگى اند. حسین بن على علیهما السلام نیز یكى از این اسوه هاى كامل و الگوهاى همه جانبه است و آنچه از حضرتش باید آموخت، نه تنها درس حماسه و جهاد و ظلم ستیزى، كه درس عبودیت و سخاوت و جوانمردى و ارزش گرایى و تهجد و انس با قرآن و تكریم انسان است.

در این مقاله نگاهى به بخشى از ابعاد الگویى سالار شهیدان داریم، تا روشن گردد كه شخصیت وى به واقعه شورآفرین و حماسى عاشورا و انگیزه آفرینى جهاد در كربلا خلاصه نمى شود. امروز، اگر آن باده جانبخش در ساغر دلمان نیست، مى توان و باید از چشمه فیض دیگرى شور و حال گرفت و"سیره حسینى" را چراغ راه قرار داد.

در عصر بازسازى ایمان و فرهنگ، توجه به ابعاد الگویى امام حسین علیه السلام ضرورى است. آن حضرت، تنها در كربلا اسوه ما نیست؛ الگو بودنش تنها در زمینه حماسه و خون و شهادت هم نیست؛ حتى در كربلا هم، فقط كربلاى حماسه و جهاد نبود و اوج صحنه هاى آن روز جاویدان هم، تنها شهادت امام و یارانش نبود.

1. نماز، اوج بندگى

سالار ما، حسین بن على علیهماالسلام، شب عاشورا براى انس با خدا و تهجد و تلاوت قرآن و نماز، از دشمن مهلت گرفت. در گرماگرم نبرد عاشورا نیز، هنگام ظهر به نماز ایستاد تا به ما بیاموزد كه جان بر سردین و خداجویى نهاده است. سعید بن عبدالله حنفى، در آن لحظه، در برابر امام همچون سپر حفاظتى مى ایستد، تا حسین بن على علیهماالسلام، آخرین نمازش را بخواند و با 13 تیر كه بر پیكرش مى نشیند، به شهادت مى رسد.(1)

ابوثمامه صائدى نیز ـ كه خودش شهید نماز است ـ در روز عاشورا، فرا رسیدن هنگام نماز را یادآور مى شود. امام حسین علیه السلام دعایش مى كند كه خدا از نمازگزاران ذاكر قرارش دهد.(2)

این كه در زیارت هاىامامحسین علیه السلام، او را اقامه كننده نماز خطاب مى كنیم"اشهد انك قد اقمت الصلوه..."(3) جلوه دیگرى از اهمیت نماز را در زندگى و شهادت آن پیشواى معنویت و عبودیت نشان مى دهد.

2. رضا، اوج ایمان

كمال بندگى در"رضا" به رضاى الهى و فرمان اوست. حسین بن على علیهماالسلام در حركت به سوى كربلا، اظهار امیدوارى كرد كه آنچه را خداوند برایش اراده كرده باشد، "خیر" باشد، چه با فتح، چه با شهادت"ارجو ان یكون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا"(4). در قتلگاه نیز جملات زیباى"الهى رضاً برضإك و تسلیما لامرك" كه بر زبان او جارى شد، نشانه خلوص در بندگى و رضا به قضاى خداوند است.

یكى درد و یكى درمان پسندد 

یكى وصل و یكى هجران پسندد

 

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

 

و جانان سیدالشهدا، خدا بود كه عشق الهى در سراسر وجود حضرت، سریان و جریان داشت و"مقام رضا" مرتبه برتر ایمان او به شمار مى رفت. خود آن حضرت بارها مى فرمود:

"رضا الله رضانا اهل البیت"(5)؛ رضایت ما خاندان، تابع رضاى الهى است.

3. صبر و مقاومت

سیدالشهدا الگوى صبر و شكیبایى در برابر مصیبت ها، مشكلات زندگى، زخم شمشیر، داغ عزیزان و شهادت فرزندان است.

امام حسین علیه السلام در آغاز حركت خویش به سوى كربلا، بر صبر تكیه كرد و یارانى را لایق همراهى خویش مى دانست كه بر تیزى شمشیر و ضربت نیزه ها مقاوم باشند."فمن كان منكم یصبر على حد السیف و طعن الاسنه فلیقم معنا."(6)

در روز عاشورا نیز در خطبه اى كه با این جملات آغاز مى شود"صبرا بنى الكرام..."(7) یاران خویش را بر رنج جهاد و زخم شمشیر به صبورى فرا خواند، تا از تنگناى دنیا به وسعت آخرت و از دشوارىهاى دنیا به نعمت و راحت بهشت برسند و مرگ را همچون"پل عبور" بدانند.

هنگام خروج از مكه نیز در ضمن خطابه اى فرمود:"نصبر على بلائه و یوفینا اجور الصابرین."(8)

و صبر بر بلا را مقدمه رسیدن به"اجر صابران" دانست كه خداوند عطا خواهد كرد.

روز عاشورا،فرزندش على اكبر را هم با جمله"یا بُنى اصبر قلیلا" دعوت به صبورى كرد و خواهر خویش را در آن روز سرخ، به"صبر" توصیه كرد.

صبر و مقاومتى كه ملت ما از حسین بن على علیهماالسلام و حضرت زینب(س) آموختند، آنان را در سال هاى دفاع مقدس و جبهه هاى نبرد و صحنه هاى انقلاب، رویین تن ساخت و به آزادگان عزیز در سال هاى سخت اسارت، قدرت تحمل بخشید.

4. كرامت و بزرگوارى

آقایى و بزرگوارى امام حسین علیه السلام زبانزد بود. سال هایى كه در مدینه مى زیست و در دوران پدر بزرگوارش، آنچه از دست كریمش مى جوشید، سخاوت و جود نسبت به سائلان و نیازمندان بود.

به روایت حضرت سجاد علیه السلام، امام حسین علیه السلام بار غذا و آذوقه به دوش مى كشید و به خانه یتیمان و فقیران و بیوه زنان نیازمند مى برد. از این رو، بر شانه هاى آن حضرت جاى آن مانده بود.(9)

پس، رسیدگى به محرومان و سركشى به مستضعفان را هم باید از حسین علیه السلام آموخت. وى روزى بر عده اى بینوا گذشت كه سفره اى گسترده و روى زمین نشسته، نان خشك مى خوردند. پسر پیامبر را به آن طعام دعوت كردند. حضرت از اسب فرود آمد و نزد آنان نشست و از غذایشان خورد، سپس آنان را به خانه خود دعوت كرد و از آنان پذیرایى نمود.

شیوه كریمانه وى، شهرت آفاق بود. وقتى سائلى به در خانه امام آمد و در زد، اشعارى با این مضمون مى خواند كه:

هركس امروز به تو امیدوار باشد، ناكام و نومید نمى گردد و هر كس حلقه در خانه تو را بكوبد، دست خالى بر نمى گردد. تو، سرچشمه جود و سخاوتى و پدرت،كشنده فاسقان تبهكار بود."لم یخب الان من رجاك..."(10)

مگر نه این است كه نوع دوستى، گرایش به مساكین، تواضع و مردمى زیستن و عاطفه انسانى داشتن را هم باید از الگویى چون حسین بن على علیه السلام آموخت؟ رفع نیاز دوستان و همفكران و همسنگران، در رفتار آن حضرت جلوه گر است و در این میدان هم باید از او پیروى و به او تاسى كرد.

5. كار فرهنگى و آموزشى

در نقل هاى تاریخى آمده است كه وقتى معلم یكى از فرزندانش به او سوره حمد را آموخت، هزار دینار جایزه به معلم داد و به او خلعت و لباس بخشید و دهانش را پر از گوهر ساخت. وقتى بعضى سبب این همه بخشش را پرسیدند، فرمود: این ها كجا برابر چیزى است كه او به فرزندم داده است؟ (یعنى آموزش قرآن و سوره حمد)

آن حضرت در ارزش گذارى به تعلیم و تربیت و تشویق معلم و مربى فرزندان خویش و ارج نهادن به جایگاه تعلیم و تربیت نیز، الگوى ماست و باید از او بیاموزیم كه به بُعد فرهنگى و تربیتى كودكان مان بها بدهیم و در این زمینه، وقت و پول هزینه كنیم.

6. روحیه عرفانى

یك بُعدى بودن، نقصانى براى انسان است. پیشوایان دینى ما در همه ابعاد، صاحب كمال بوده اند و در شیعیان خود نیز این را مى پسندیدند.

خوف از خدا، چشمان اشكبار، حالت نجوا و نیایش، زبان ستایشگر خدا، زندگى سراسر شكر نسبت به نعم الهى، نمازهاى با حال و ركعات بسیار در شبانه روز، بارها سفر پیاده به حج خانه خدا رفتن، حضور مكرر بر سر مزار مادر بزرگش حضرت خدیجه(س) و گریستن و دعا كردن براى او،نیایش ژرف و عاشقانه اش در پاى"جبل الرحمه" و دعاى وى در روز عرفه ـ كه از زیباترین و غنى ترین متون نیایشى عارفانه است ـ همه و همه، خبر از روح بلند عرفانى آن حضرت دارد.

پس، از این بُعد حیات وى و توجه به خدا و نیایش هاى شبانه و دعاهاى متضرعانه سیدالشهدا نیز باید الگو گرفت و بخشى از فرصت هاى روز و شب را به خلوت با خدا پرداخت. اگر در زندگى یك دوستدار و پیرو، این جنبه مشهود نباشد، در تأسى به آن اسوه معنویت و نیایش، كوتاهى كرده است.

7. عشق به خدا

از برجسته ترین جنبه هاى شخصیت سیدالشهدا، محبت پروردگار و دلدادگى او به خداوند و امر و رضاى اوست.

این كه نسبت به حادثه عاشورا و آمادگى براى شهادت طلبى و پذیرش تبعات و پیامدهاى آن و راضى شدن به یتیمى فرزندان و اسارت اهل بیت، از زبان حضرتش چنین نقل شده است:

تركت الخلق طرا فى هواكا

و ایتمت العیال لكى اراكا

 

نشانه خدا دوستى و عشق به معبود، فنا در"حب الهى" است.

این كه نقل شده است: هرچه امام حسین علیه السلام به لحظه شهادت نزدیك تر مى شد، چهره اش برافروخته تر و شكفته تر مى گشت؛ تعبیر دیگرى از عشق الهى اوست كه تبدیل هجران به وصال را مى دید و به وجد مىآمد.

عمان سامانى در مثنوى بلند"گنجینه الاسرار" خویش، به رفتار و حالات حسین بن على علیهماالسلام از دید عرفانى و عشق نگریسته و امام را سرمست از شراب شوق و عشق الهى مى بیند كه پیاپى جام محبت و بلاى بیشترى مى خواهد، و او را موجى برخاسته از دریا مى داند كه محو حقیقت خداست و مى خواهد باز به همان دریا بپیوندد و در این راه، از هرچه جز"او"ست، دست مى شوید و"خود" را قربانى مى كند. وى در این ترسیم عاشقانه، سراسر عاشورا و صحنه هاى رزم فرزندان و یاران را جلوه اى از آن"جذبه الهى" و عشق برتر مى شناسد و شهادت هر كدام از یاران را همچون"هدیه" به درگاه دوست توصیف مى كند، تا رضاى محبوب تامین شود و به بزم قرب، بار یابد.

چنین روحیه اى و عشقى، بى شك در حسین دوستان صادق نیز یافت مى شود، چرا كه الگویشان چنین حسینى است كه در دل، جز محبت الهى را راه نداده است.

8. ذكر خدا

گوهر یاد خداوند، موهبتى عرشى است كه در هر دل كه جاى گیرد و بر هر زبان كه جارى شود، آن دل و زبان را نفیس مى سازد، چه ذكر قلبى باشد، چه ذكر زبانى .

حسین بن على علیهماالسلام  بنده ذاكر خدا بود، پیوسته حمد و ثناى الهى بر زبانش و سپاس نعمت ها در قلبش. و در راحت و رنج و پنهان و آشكار یاد خدا آرام بخش جانش بود و بر او تكیه داشت و هیچ صحنه تلخ و غمبارى نبود، جز آن كه داروى"یاد خدا" آرامش مى كرد.

تنها در صبح عاشورا نبود كه با گفتن"اللهم انت ثقتى فى كل كرب"، به یاد خدا بودن را ابراز مى كرد و تنها در حملات حماسى روز عاشورایش نبود كه با تكرار جمله"لاحول ولا قوه الا بالله"(11)؛ ارتباط قلبى خود را با معبود، بر زبان مىآورد، بلكه همواره گویاى"الله اكبر" بود و ذكر"الحمدلله على كل حال" و یاد خدا ورد زبانش بود و"استرجاع" را ـ كه یكى از شاخص هاى ذكر حقیقى، بهخصوص در هنگام مصائب و ناگوارىهاست ـ در مواقع مختلف از جمله در راه مكه به كربلا، بر لب داشت. از دید امام حسین علیه السلام شقاوت سپاه كوفه كه براى آن جنایت عظیم حضور پیدا كرده بودند، نتیجه غفلت از یاد خدا بود و چون مى دید آنان به هیچ روى، از كینه و عناد خویش دست بر نمى دارند و بر كشتن او مصمم اند، به آنان مى فرمود:

"لقد استحوذ علیكم الشیطان فانساكم ذكر الله العظیم" (12)؛ شیطان بر شما چیره گشته و یاد خداى بزرگ را از (دل) شما  برده است.

وقتى چراغ یاد خدا در شبستان دل انسان روشن باشد، هرگز شیطان رخنه گاهى براى ورود به خلوتگاه دل نمى یابد و این خانه كه باید جاى خدا باشد، ماواى دیو و دد نمى گردد.

پیروان حسین علیه السلام را سزاست كه مشعل فروزان"ذكرالله" را در اقتدا به سالارشان در دل برافروزند، تا نه دچار یأس و تردید شوند، نه ملعبه ابلیس و هواى نفس.

اینها و بسیارى دیگر از این گونه ویژگى هاى روحى و رفتارى است كه از حسین بن على علیهماالسلام براى پیروانش در همه اعصار و نسل ها"الگویى همه جانبه" ساخته است و منشورى پدید آورده كه از هر طرف به آن بنگریم، جلوه اى خاص و بعدى مقدس و الگویى شایسته تبعیت به چشم مى خورد.

خلاصه سخن آن كه:

هم از معنویت و توجه به خدا و نیایش هاى شبانه امام حسین علیه السلام باید درس آموخت، هم از توجه به علم و ادب و دانش و تربیت فرزندان، هم حسن خلق و كرامت رفتارى و مستضعف گرایى، هم از ایثار و سخاوت و بذل و بخشش وى، و هم از رافت و مهربانى و عواطف والاى انسانى نسبت به همنوعان.

حسین بن على علیهماالسلام مقتداى همه و همیشه و همه جاست؛ چه در جنگ و چه در صلح، چه در میدان جهاد و چه در عرصه اعتقاد، چه در صداقت و پاكى، چه در شجاعت و بى باكى، چه در روحیه شهادت طلبى، چه در عبادت ها و راز و نیازهاى نیمه شبى .

جویندگان راه معنى و طالبان عزت و آزادگى، باید در"آینه اوصاف حسینى" به تماشاى این جلوه هاى ناب و ماندگار بنشینند و اگر اهل سیر و سلوك اند و شیفته"عرفان اهل بیتى"، و اگر به افقى دور دست تر از مادیات و بلندتر از روزمرگى ها مى نگرند، باز هم باید به"مرآت حسینى" چشم بدوزند و به این"آینه حُسن" بنگرند.

براى الگوگیرى از "اسوه هاى حسنه"، باید به جهات اسوه بودن آنان توجه داشت؛ حسین بن على علیهماالسلام یكى از این اسوه هاست؛ خود نیز فرموده است:"لكم فى اسوه."

مرور به چند نمونه از جهات الگویى سیدالشهدا، براى آن بود كه درس آموزى از این سرمشق خدایى آسان تر باشد و عملى تر.

آینه سلوك حسینى، پیوسته در منظرمان باد.

پى نوشت ها:

1 ـ مقتل الحسین، مقرم، ص 304.

2 ـ سفینه البحار، ج 1، ص 136.

3 ـ زیارت وارث (مفاتیح الجنان).

4 ـ اعیان الشیعه، ج 1، ص 597.

5 ـ موسوعه كلمات الامام الحسین(ع)، ص 328.

6 ـ ینابیع المَوَدَّه، ص 406.

7 ـ نفس المهموم، ص 135.

8 ـ بحارالانوار، ج 44، ص 367.

9 ـ حیاة الامام الحسین(ع)، ج 1، ص 128.

10 ـ همان، ص 131.

11 ـ موسوعه كلمات الامام الحسین(ع)، ص 414.

12 ـ همان، ص 485.

كوثر، شماره 51



یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : احمدسلیمانی فر


ابن اثیر در كتاب اسد الغابه مى‏ نویسد:

«كان الحسین رضى الله عنه فاضلا كثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها (1) »

حسین (ع) بسیار روزه مى‏ گرفت و نماز مى‏ گزارد و به حج مى‏ رفت و صدقه مى‏ داد و همه‏ ى كارهاى پسندیده را انجام مى‏داد. شخصیت حسین بن على (ع) آنچنان بلند و دور از دسترس و پر شكوه بود كه وقتى با برادرش امام مجتبى (ع)، پیاده به كعبه مى ‏رفتند، همه‏ ى بزرگان و شخصیت‏هاى اسلامى به احترامشان از مركب پیاده شده، همراه آنان راه پیمودند. (2)

احترامى كه جامعه براى حسین (ع) قائل بود بدان جهت بود كه او با مردم زندگى مى ‏كرد ـ از مردم و معاشرتشان كناره نمى ‏جست ـ با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یك اجتماع برخوردار بود و بالاتر از همه ایمان بى تزلزل او به خداوند او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود.

و گرنه، او نه كاخ‏ هاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ ؛ و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمى‏ بستند و حرم رسول الله (ص) را براى او خلوت نمى‏ كردند ...این روایت یك نمونه از اخلاق اجتماعى اوست، بخوانیم:

روزى از محلى عبور مى ‏فرمود، عده‏اى از فقرا بر عباهاى پهن شده اشان نشسته بودند و نان پاره‏هاى خشكى مى‏ خوردند، امام حسین (ع) مى ‏گذشت كه تعارفش كردند و او هم پذیرفت، نشست و تناول فرمود و آنگاه بیان داشت:

ان الله لا یحب المتكبرین. (3)

خداوند متكبران را دوست نمى‏ دارد.

سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت كردم، شما هم دعوت مرا اجابت كنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند، حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، (4) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت.

شعیب بن عبد الرحمن خزاعى مى‏ گوید:

چون حسین بن على (ع) به شهادت رسید، بر پشت مباركش آثار پینه مشاهده كردند علتش را از امام زین العابدین (ع) پرسیدند، فرمود: این پینه ‏ها اثر كیسه‏ هاى غذایى است كه پدرم شب ها به دوش مى ‏كشید و به خانه ‏ى زن هاى شوهر مرده و كودكان یتیم و فقرا مى‏ رسانید. (5)

شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایت ‏از ستم دیدگان مى ‏توان در داستان ارینب و همسرش عبد الله بن سلام دریافت، كه اجمال و فشرده‏اش را در اینجا متذكر مى ‏شویم :

یزید به زمان ولایت عهدى، با این كه همه نوع وسائل شهوترانى و كام جویى و كامروایى از قبیل پول، مقام، كنیزان رقاصه و...در اختیار داشت چشم ناپاك و هرزه‏اش را به بانوى شوهردار عفیفى دوخته بود.




در این پست چند سخن از حضرت محمد(ص)

برای شما بازدید کننده گرامی آماده کردم

شامل سخنان قصار ، احادیث و نکته های اموزنده

 

 

 

۱- ما تقرب العبد الی الله بشیء افضل من سجود خفی

ترجمه:

هیچ کس به چیزی بهتر از سجده نهان ، به خدا تقرب نمیجوید .

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۲۴ ، ح ۵۲۶۹

۲- ما اوذی احد مثل ما اوذیت فی الله .

ترجمه:

هیچکس آن قدر که من در راه خدا اذیت دیدم ، اذیت نکشید

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۱۳۰ ، ح ۵۸۱۸

۳- ما من ساعة تمر بابن آدم لم یذکر الله فیها الا حسر علیها یوم القیامة

ترجمه:

ساعتی بی ذکر خدای بر آدمی زاد نگذرد مگر روز قیامت بر آن حسرت خورد .

منبع:   کنز العمال ، ج ۱ ، ص ۴۲۴ ، ح۱۸۱۹

 

۴- اشقی الاشقیاء من اجتمع علیه فقر الدنیا وعذاب الَخرة

ترجمه:

از همه بدبختان بدبختتر کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت را با هم دارد

منبع:   کنز العمال ، ج ۶ ، ص ۴۹۲ ، ح ۱۶۶۸۳

۵- افضل الاعمال بعد الایمان ألتودد الی الناس

ترجمه:

بهترین کارها پس از ایمان به خدا دوستی با مردم است

منبع:   کنز العمال ، ج ۹ ، ص ۵ ، ح ۲۴۶۵۳

۶- لا یُعجِبَنَّکُم إسلامُ رَجُلٍ حَتَّی تَعلَموا کُنهَ عَقلِهِ

ترجمه:

مسلمانیِ کسی شما را به شگفت نیاورَد تا آن گاه که حقیقت خِرَدش را در یابید

منبع:   مسند الشهاب ، ج ۲ ، ص ۸۸

۷- ساعات الاذی فی الدنیا یذهبن ساعات الاذی فی الاخره

ترجمه:

ساعتهای آزار این دنیا ساعت‌های آزار آخرت را نابود می‌کند

منبع:   نهج الفصاحه

۸- النظرة سهم مسموم من سهام ابلیس .

ترجمه:

نگاه بد ، تیری زهر آگین از تیرهای شیطان است

منبع:   نهج الفصاحه ، ص ۶۳۶ ، ح ۳۱۵۹

۹- المؤمن اکرم علی الله عز وجل من بعض ملائکته

ترجمه:

مؤمن نزد خدا از بعض فرشتگان او عزیزتر است

منبع:   سنن ابن ماجه ، کتاب الفتن ، ح ۳۹۳۷

۱۰- من کان فی حاجة اخیه ، کان الله فی حاجته

ترجمه:

هر که از پی حاجت برادر خویش باشد ، خدا از پی حاجت وی باشد .

منبع:   صحیح بخاری ، کتاب المظالم ، ح ۲۲۶۲

۱۱- اخوف ما أخاف علی امتی الهوی وطول الامل .

ترجمه:

بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۴۹۰ ، ح ۷۵۵۳

۱۲- انی فیما لم یوح الی کاحدکم

ترجمه:

من درچیزهائیکه بمن وحی نرسیده مانند یکی از شما هستم

منبع:   نهج الفصاحه

۱۴- ایاک ومصادقة الاحمق فانه یرید أن ینفعک فیضرک .

ترجمه:

از دوستی احمق بگریز ، که میخواهد به تو نفع رساند ولی ضرر میرساند .

منبع:   کنز العمال ، ج ۱۶ ، ص ۲۶۶ ، ح ۴۴۳۸۸

۱۵- من المراة ان یکون بکرها جاریة

ترجمه:

از میمنت و خوش‏قدمی زن، این است که اولین فرزندش دختر باشد

منبع:   مستدرک الوسائل، ص‏۱۱۱

۱۶- تزوجوا النساء فانهن یأتین بالمال .

ترجمه:

زن بگیرید که زنان توانگری می آورند

منبع:   کنز العمال ، ج ۱۶ ، ص ۲۷۵ ، ح ۴۴۴۳۱

۱۷- خیر الصداق ایسره .

ترجمه:

بهترین مهرها آن است که سبکتر باشد

منبع:   کنز العمال ، ج ۱۶ ، ص ۳۲۰ ، ح ۴۴۷۰۷

۱۸- نعم الشفیع القرآن لصاحبه یوم القیامة .

ترجمه:

چه نیکو شفیعی است قرآن در روز قیامت ، برای کسی که قرآن خوانده باشد .

منبع:   کنز العمال ، ج ۱ ، ص ۵۴۰ ، ح ۲۴۲۲

۱۹- المرض سوط الله فی الارض یؤدب به عباده

ترجمه:

بیماری تازیانه خدا در زمین است که به وسیله آن بندگان خویش را ادب میکند .

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۳۰۶ ، ح ۶۶۸۰

۲۰- البطانة تقسی القلب .

ترجمه:

پرخوری دل را سخت میکند .

منبع:   نهج الفصاحه ، ص ۲۲۲ ، ح ۱۱۱۱

۲۱- من سره أن یستجیب الله له عند الشدائد والکرب فلیکثر الدعاء فی الرخاء

ترجمه:

هر که دوست دارد خدا هنگام سختی و مصیبت دعای وی اجابت کند ، هنگام گشایش دعا بسیار کند

منبع:   سنن ترمذی ، کتاب الدعوات ، ح ۳۳۰۴

۲۲- لیس شیء اکرم علی الله تعالی من الدعاء

ترجمه:

هیچ چیز نزد خدا ، گرامی تر از دعا نیست .

منبع:   سنن ترمذی ، کتاب الدعوات ، ح ۳۲۹۲

۲۳- لا یمنعن رجلا مهابة الناس ان یقوم بحق اذا علمه .

ترجمه:

ترس از مردم ، شما را از رعایت حقی که میدانید باز ندارد

منبع:   کنز العمال ، ج ۱۵ ، ص ۹۲۳ ، ح ۴۳۵۸۸

۲۴- ان أسرع الدعاء اجابة دعوة غائب لغائب .

ترجمه:

دعایی که غایبی برای غایبی دیگر کند ، از همه دعاها زودتر مستجاب میشود .

منبع:   سنن ابی داود ، کتاب الصلاة ، ح ۱۳۱۲

ان الله تعالی یحب اذا عمل أحدکم عملا أن یتقنه .

ترجمه:

خداوند دوست دارد که وقتی یکی از شما کاری میکند آن را کامل کند .

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۹۰۷ ، ح ۹۱۲۸

۲۵- انک لن تدع شیئا اتقاء الله عز وجل الا أعطاک الله خیرا منه

ترجمه:

اگر از ترس خدا از چیزی درگذری ، خداوند بهتر از آن را به تو خواهد داد .

منبع:   مسند احمد ، مسند البصریین ، ح ۱۹۸۱۳

۲۶- اتقوا الدنیا فوالذی نفسی بیده انها لأسحر من هاروت وماروت .

ترجمه:

از دنیا بپرهیزید ، قسم به آن کس که جان من در کف اوست که دنیا ازهاروت و ماروت ساحرتر است

منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۱۸۲ ، ح ۶۰۶۳

۲۷- آیه المنافق ثلاث اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان

ترجمه:

نشان منافق سه چیز است سخن بدورغ گوید از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید

منبع:   نهج الفصاحه

۲۸- الهوا و العبوا فانی اکره ان یری فی دینکم غلظه

ترجمه:

تفریح کنید وباری کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود

منبع:   نهج الفصاحه

 



درباره وبلاگ

باسلام خدمت تمامی دوستان عزیز بعضی از دوستان سوال کردند که آیا من طلبه یا مداح هستم که من لازم دونستم خودموبرا دوستان معرفی کنم. اینجانب احمدسلیمانی فر ازسال 1378 مداحی اهل البیت راشروع کرده ودرکسوت نوکری اهل البیت (ع) درحال خدمت میباشم دوستانی که قصدبرقراری ارتباط بابنده رودارندمیتوانندبااین سامانه بامن درارتباط باشندوبرای من پیامک بزنندتادراسرع وقت جوابشان رابدهم شماره سامانه پیامک این حقیر 10000202203330
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان انتظارفرج و آدرس entezarefaraj.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان